بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ
صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ
يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث
خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
منبع (ادامه ...)
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۰ - تفسیر نور:
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ
ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ
شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ» و هنگامیکه به آنها (مشرکان) گفته شود: آنچه را
خدا نازل کرده است پیروی کنید، گویند: بلکه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن
یافتیم پیروی مینماییم. آیا (از آنان پیروی میکنند) هر چند پدرانشان چیزی
نمیفهمیدند و هدایت نیافته بودند؟
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۰:
آیۀ قبل به ما هشدار داد که از پیروی گامها و فرمانهای شیطان، دوری کنیم.
این آیه یکی از مصادیق راه شیطان را که تقلید کورکورانه است، بیان میکند.
پیروی و اطاعت عقلانی مانعی ندارد، مورد انتقاد قرآن، تقلید از کسانی است که نه
خود دارای تعقّل بودهاند و نه هدایت انبیاء را پذیرفتهاند.
هدایت الهی، در هر عصر و زمانی وجود دارد. از اینکه قرآن میفرماید: نیاکان
آنان هدایتپذیر نبودند، استفاده میشود که هدایت الهی در هر زمانی بوده، ولی
آنها نمیپذیرفتند.
حضرت علی علیهالسّلام در نهجالبلاغه میفرماید: «بلی لا تخلوا الارض من قائم
لله ظاهرا او خائفا» «نهجالبلاغه، قصار الحکم ۱۴۷» زمین از رهبر آسمانی هرگز
خالی نیست؛ خواه آشکارا و خواه مخفیانه مردم را به راه خدا دعوت مینماید.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۰:
۱. ارتجاع و عقبگرد، ممنوع است. پیروی از سنّت و راه نیاکان، اگر همراه با
استدلال و تعقّل نباشد، قابل پذیرش نمیباشد. «أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا»
۲. تعصّباتِ نژادی و قبیلهای، از زمینههای نپذیرفتن حق است. «بَلْ نَتَّبِعُ»
«آباءَنا»
۳. آداب و عقاید نیاکان، در آیندگان اثرگذار است. «ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ
آباءَنا»
۴. راه حق، با عقل و وحی به دست میآید. «لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا
یَهْتَدُونَ»
۵. انتقال تجربه و دانش ارزش است، ولی انتقال خرافات از نسل گذشته به نسل
آینده، ضدّ ارزش میباشد. «آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
۶. عقل، ما را به پیروی از وحی، رهبری میکند. «اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ
اللَّهُ» «أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۱ - تفسیر نور:
«وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ
إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ» و مَثل
کافران، چنان است که کسی به حیوانی که جز صدایی (از نزدیک) و یا ندایی (از دور)
نمیشنود بانگ زند، اینان کران، لالان و کورانند و از اینروست که نمیاندیشند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۱:
«دُعاءً» به معنای خواندن از نزدیک و «نِداءً» برای خواندن از راه دور است.
در این آیه دو تشبیه است: یکی تشبیه دعوتکنندۀ حق به چوپان و دیگری تشبیه
کافران، به حیواناتی که از کلام چوپان چیزی جز فریاد نمیفهمند.
یعنی ای پیامبر! مثال تو در دعوت این قومِ بیایمان به سوی حق و شکستن سدهای
تقلید کورکورانه، همچون کسی است که گوسفندان و حیوانات را برای نجات از خطر صدا
میزند و آنها این پیام را درک نمیکنند؛ زیرا چشم و گوش دل آنها بسته شده و
در واقع کر و لال و نابینا هستند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۱:
۱. ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است که مقدّمۀ تعقّل باشد، وگرنه حیوانات نیز
چشم و گوش دارند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
۲. راه شناخت، پرسیدن، گوشکردن و دیدن همراه با تفکّر است. «صُمٌّ بُکْمٌ
عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
۳. اشخاص بیتفاوت در برابر دعوت حق، پنج صفت تحقیرآمیز دارند: مثل حیوانند،
کورند، کرند، لالند و بیعقلند. «مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا» «فَهُمْ لا
یَعْقِلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۲ - تفسیر نور:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ
اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ» ای کسانیکه ایمان
آوردهاید! از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید و شکر
خدارا به جای آورید. اگر فقط او را پرستش میکنید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۲:
از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که خداوند میفرماید: من مردم
را خلق میکنم، امّا آنان غیر مرا میپرستند. من به آنان روزی میدهم، امّا
آنان شکر دیگری را مینمایند. «تفسیر صافی»
قرآن، هر گاه بنا دارد انسان را از کاری منع کند، ابتدا راههای مباح آن را
مطرح کرده و سپس موارد نهی رابیان میکند.
چون میخواهد در آیات بعد، مردم را از یک سری خوردنی، منع و نهی کند، در این
آیه راههای حلال را بازگو نموده است.
شکر مراحلی دارد؛ گاهی با زبان است و گاهی با عمل. شکر واقعی آن است که
نعمتها در راهی مصرف شود که خداوند مقرر نموده است.
هدف اصلی از آفرینش نعمتهای طبیعی، مؤمنان هستند.
در سه آیۀ قبل فرمود: ای مردم! از آنچه در زمین است بخورید.
در این آیه میفرماید: ای مؤمنان! از نعمتهای دلپسندی که برای شما روزی
کردهام بخورید.
شاید در این اختلاف تعبیر، رمزی باشد و آن اینکه هدف اصلی، رزقرسانی به مؤمنان
است، ولی دیگر مردم هم در کنار آنها بهره میبرند. همانگونه که هدف اصلیِ
باغبان از آبیاری، رشد گلها و درختانِ میوه است، گرچه علفهای هرز و تیغها
نیز به نوایی میرسند.
از هر کس توقّع خاصّی است.
از مردم عادّی، توقّع آن است که پس از خوردن، دنبال گناه و وسوسههای شیطان و
فساد نروند «یا أَیُّهَاالنَّاسُ کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ
الشَّیْطانِ» «بقره، ۱۶۸»
ولی از اهل ایمان این توقّع است که پس از خوردن، به دنبال عمل صالح و شکرگزاری
باشند. «یا أَیُّهَاالَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا»«وَ اشْکُرُوا» و «یا أَیُّهَا
الرُّسُلُ کُلُوا» «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» «مؤمنون، ۵۱»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۲:
۱. خودسازی و زهد و تقوی، منافاتی با بهرهگیری از طیّبات ندارد. «یا أَیُّهَا
الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوامِنْ طَیِّباتِ»
۲. در مکتب اسلام، مادّیات مقدّمۀ معنویات است. «کُلُوا»، «وَ اشْکُرُوا»،
«تَعْبُدُونَ»
۳. اسلام در تغذیه، به بهداشت توجّه دارد. «طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ»
۴. قبل از تأمین زندگی مردم و محبّت به آنان، توقّعی نداشته باشید. «کُلُوا»
«وَ اشْکُرُوا»
۵. شکر، نشانۀ خداپرستی و توحید ناب است. اگر انسان رزق را نتیجه فکر اقتصادی،
تلاش، مدیریّت، سرمایه و اعتبارات خود بداند، برای خداوند سهمی قایل نخواهد بود
تا او را شکر کند. «وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»
۶. شکر، نمونۀ روشن عبادت است. «وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ» «تَعْبُدُونَ»
۷. شکر خداوند، واجب است. «کُلُوا» «وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ»
۸. خداپرست، آنچه را خدا حلال شمرده، از پیش خود حرام نمیکند. «کُلُوا» «إِنْ
کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۳ - تفسیر نور:
«إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ
ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِاللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا
إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» همانا خداوند مردار و خون و
گوشت خوک و آنچه را که (هنگام ذبح) نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام کرده
است،(ولی) آن کسکه ناچار شد (به خوردن اینها) درصورتیکه زیادهطلبی نکند و
از حدّ احتیاج نگذراند، گناهی بر او نیست، همانا خداوند بخشنده و مهربان است.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۳:
بهدنبال آیۀ قبل که فرمود: از پیش خود، حلالهای خدا را بر خود حرام نکنید،
خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوک و هر حیوانی که مانند زمان جاهلیّت نام غیر
خدا هنگام ذبح بر او برده شود، حرام کرده است.
امام صادق علیهالسّلام فرمود: گوشت مردار، سبب ضعف بدن و قطع نسل و مرگ
ناگهانی میشود و خوردن خون، سبب سنگدلی و قساوت قلب می گردد. «وسائل، ج ۱۶، ص
۳۱۰»
طبق نظریههای بهداشتی، گوشت خوک عامل دو نوع کرم کدو و تریشین است و حتّی در
بعضی از کشورها، مصرف گوشت خوک ممنوع شمرده شده و انجیل مسیح نیز گناهکاران را
به خوک تشبیه کرده است.
کسیکه برای حفظ جان خود هیچ غذایی نداشته باشد، میتواند به خاطر اضطرار از
غذای حرام استفاده کند، مشروط بر اینکه از روی سرکشی و نافرمانی و ستمگری
نباشد؛ یعنی فقط به همان مقداری مصرف کند که خود را از مرگ برهاند، نه اینکه
خواهان لذّت باشد. این اجازه به خاطر لطف و مهربانی خداوند است.
امام صادق علیهالسّلام فرمود: اگر انسان عمداً در حال اضطرار از خوردنیهای
ممنوع نخورد و بمیرد، کافر مرده است. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۳۰»
با توجّه به اینکه خوردنیهای حرام، بیش از چهار موردی است که در آیه مطرح شده
است، پس کلمه «إِنَّما» به معنای حصر عقلی نیست، بلکه در مقابل تحریمهای
جاهلیّت است.
قاعدۀ اضطرار، اختصاص به خوردنیها ندارد و در هر مسئلهای پیش آید، قانون را
تخفیف میدهد.
از امام صادق علیهالسّلام سؤال کردند که پزشک به مریضی دستور استراحت و
خوابیدن داده است، نماز را چه کند؟ امام این آیه را تلاوت نموده و فرمودند:
نماز را خوابیده بخواند. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۴۵»
احکام اسلام، بر اساس مصالح است. در آیه قبل، خوردن به خاطر طیّب بودن آنها
مباح بود و در این آیه چیزهایی که از طیّبات نیستند، حرام میشود.
تحریمهای الهی، تنها به جهت مسائل طبی و بهداشتی نیست، مثل تحریم گوشت مردار و
خون، بلکه گاهی دلیل حرمت، مسائل اعتقادی، فکری و تربیتی است. نظیر تحریم گوشت
حیوانی که نام غیر خدا بر آن برده شده که به خاطر شرکزدایی است. چنانکه گاهی
ما از غذای شخصی دوری میکنیم، به خاطر عدم رعایت بهداشت توسط او، ولی گاهی
دوری ما از روی اعراض یا اعتراض و برائت از اوست.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۳:
۱. اسلام به مسئلۀ غذا و تغذیه، توجّه کامل داشته و بارها در مورد غذاهای مضرّ
و حرام هشدار داده است. «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ»
تحریم گوشت خوک و مردار و خون، چهار بار در قرآن تکرار شده است: آیۀ مورد بحث و
سورههای مائده، ۳ و انعام، ۱۴۵ و نحل، ۱۱۵.
۲. تحریمها، تنها به دست خداست نه دیگران. «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ»
۳. توجّه به خداوند و بردن نام او، در ذبح حیوانات لازم است. تا هیچکار ما
خارج از مدار توحید نباشد و با مظاهر شرک و بتپرستی مبارزه کنیم. «وَ ما
أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ»
۴. اضطراری حکم را تغییر میدهد که به انسان تحمیل شده باشد، نه آنکه انسان خود
را مضطرّ کند. کلمۀ «اضْطُرَّ» مجهول آمده است؛ نه معلوم. «فَمَنِ اضْطُرَّ»
۵. اسلام، دین جامعی است که در هیچ مرحله بنبست ندارد. هر تکلیفی بههنگام
اضطرار، قابل رفع است. «فَمَنِ اضْطُرَّ» «فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»
۶. قانونگذاران باید شرایط ویژه را به هنگام وضع قانون در نظر بگیرند.
«فَمَنِ اضْطُرَّ» «فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»
۷. از شرایط اضطراری، سوءاستفاده نکنید. «فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا
عادٍ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۴ - تفسیر نور:
«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ
یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ
إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا
یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» کسانیکه آنچه را خداوند از کتاب نازل
کرده، کتمان میکنند و بدان بهایی اندک میستانند، آنها جز آتش در شکمهای
خود فرو نمیبرند، و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمیگوید و پاکشان
نمیکند و برای آنها عذاب دردناکی است.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۴:
دانشمندانِ یهود و نصاری تا قبل از آمدن پیامبر اسلام، به مردم وعدۀ آمدن آن
حضرت را میدادند و نشانههایی را که در تورات و انجیل آمده بود برای مردم
میگفتند.
ولی همینکه پیامبر اسلام مبعوث شد و آنها اقرار به رسالت آن حضرت را مساوی با
از دست دادن مقام، مال و خود دیدند، حقیقت را کتمان نمودند، تا چند روزی بیشتر
در مسند خود بمانند و تحفه و هدایایی بخورند.
ولی این بهای اندکی است که در برابر گناه بزرگ خود دریافت میدارند و این
درآمدها نیز چیزی جز آتش نیست که میخورند.
همچنانکه در آیهای دیگر، از خوردن اموال یتیمان به خوردن آتش تعبیر شده است.
«نساء، ۱۰»
خداوند در روز قیامت با این کتمانکنندگان، سخنی از روی محبّت نخواهد گفت، با
آنکه در آن روز، مؤمنان با خدا هم سخن خواهند شد. البتّه این گفتوگو یا از راه
ایجاد موج در فضا و یا از طریق الهام و با زبان دل است و همۀ خوبان در آن روز
کلیماللّه میشوند.
در آیۀ قبل، به دنبال تحریم گوشت خوک و مردار، سخنی از مغفرت آمده است.
ولی در این آیه که سخن از تحریم کتمان حق و گناهان مربوط به مسائل فکری و
فرهنگی است، لحن آیه بسیار تندتر شده و سخنی از مغفرت نیامده است.
بگذریم که در آیۀ بعد این تهدیدات شدیدتر میشود.
کتمان حقیقت، تنها دربارۀ رسالت پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نبوده است.
کسانیکه دربارۀ جانشین واقعی پیامبر نیز کتمان حقیقت کنند، دچار این عقوبت
خواهند شد.
آنانکه ماجرای غدیر خم را در کتب تفسیر و تاریخ خود محو و مسیر آیات را تحریف
و توجیه میکنند و مردم را به جای امام معصوم به سراغ دیگران میفرستند، دچار
کتمان حقیقت شدهاند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۴:
۱. دنیاگرایی، بزرگترین خطر برای علما و دانشمندان است. «یَکْتُمُونَ»،
«یَشْتَرُونَ»
۲. دینفروشی، به هر قیمتی که باشد خسارت است، زیرا حقایق و معارف کتب آسمانی
ارزشمندتر از همۀ منافع است. «ثَمَناً قَلِیلًا»
۳. خوردنیهای حرام، به صورت آتش تجسّم مییابند. «ما یَأْکُلُونَ» «إِلَّا
النَّارَ»
۴. اشیا دارای یک وجهۀ باطنی و ملکوتی هستند که در قیامت به آن شکل تجسّم
مییابند. «فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ»
۵. کیفر، باید متناسب با جرم باشد. آنانکه در دنیا راه شنیدن کلام خدا را بر
مردم بستهاند، در قیامت از لذّت استماع کلام خدا محروم میشوند. «لا
یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ»
۶. عذابهای قیامت، هم جسمی و هم روحی است. «لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۵ - تفسیر نور:
«أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی وَ الْعَذابَ
بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ» آنها (کتمانکنندگان حق)
کسانی هستند که گمراهی را به بهای از دست دادن هدایت و عذاب را به جای آمرزش
خریدند. پس به راستی چقدر در برابر عذاب خداوند تحمّل دارند؟
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۵:
برای کتمان گناه ، هشت تهدید پیدرپی آمده است پنج تهدید در آیۀ قبل، دو تهدید
در این آیه و یک تهدید در آیۀ بعد.
شاید در مورد هیچ گناه دیگر این همه تهدید پشت سر هم نیامده باشد.
انگیزههای کتمان حق:
انگیزههای کتمان حقیقت، زیاد است.
از آن جمله میتوان به غرور، تعصّب نابهجای دینی، حفظ موقعیّت، ضعف نفس، عدم
شهامت، تنگنظری، سفارش بیگانگان، حفظ مقام و مال اشاره کرد.
توبۀ گناه کتمان، تنها استغفار و گریه نیست، بلکه بیان حقایق است. البتّه در
مواردی که جان کسی در خطر است و یا فساد و خطری مطرح است، کتمان مانعی ندارد.
مانند کتمان گناهان خود یا مردم، برای جلوگیری از رواج بدیها.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۵:
۱. کتمان حقایق، از گناهان ویژۀ دانشمندان است. «أُولئِکَ الَّذِینَ»
۲. در بیان کتب آسمانی، هدایت و مغفرت الهی است و در کتمان آنها ضلالت و عذاب.
«اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ»
۳. دینفروشی و کتمان حقیقت، سختترین کیفرها را بهدنبال دارد. جملۀ «فَما
أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ» در قرآن تنها در مورد این گروه به کار رفته است.
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۶ - تفسیر نور:
«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِینَ
اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ» آن (عذاب) به جهت آن است که
خداوند کتاب (آسمانی) را به حق نازل کرده است و البتّه کسانیکه در کتاب (خدا
با کتمان و تحریف) اختلاف (ایجاد) کردند، همواره در ستیزهای عمیق هستند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۶:
این همه تهدید و وعدۀ عذاب که برای کتمان کنندگان حقایق دینی بیان شد، از آن
جهت است که خداوند کتاب آسمانی را چنان روشن و واضح و همراه با دلایل و استدلال
نازل کرده است که جای هیچگونه شبهه و ابهام برای کسی باقی نماند.
امّا با این حال گروهی از مردم برای حفظ منافع شخصی خود، دست به توجیه و تحریف
زده و در فهم کتاب آسمانی اختلاف به وجود میآورند تا به اصطلاح آب را گلآلود
نموده و از آن ماهی بگیرند.
خداوند در وصف اینان میفرماید: این گروه در شقاق و جدایی به سر میبرند.
یکی از راههای کتمان حقیقت، ایجاد اختلاف است.
در سه آیۀ گذشته، تمام تهدیدات متوجّه کتمانکنندگان بود.
در این آیه به جای اینکه بفرماید: کتمانکنندگان در شقاقند، فرمود:
اختلافکنندگان در کتاب، در شقاقند.
این نشاندهندۀ آن است که کتمانکنندگان، همان اختلافکنندگان هستند؛ زیرا در
محیط آلوده به اختلاف است که میتوان مردم را سردرگم و حقایق را پنهان کرد.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۶:
۱. منشأ اختلافات دینی و مذهبی، دانشمندان هستند؛ نه کتب آسمانی. «نَزَّلَ
الْکِتابَ بِالْحَقِّ» «اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ»
۲. کتمان حقایق، موجب شقاق و شکاف و جدایی و پراکندگی است. «شِقاقٍ بَعِیدٍ»
منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۵۹-۲۶۸.
مهمترین پايۀ اسلام
عَنْ فُضَيْلٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام)، قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ
عَلَى خَمْسٍ: الصَّلَاةِ، وَ الزَّكَاةِ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْحَجِّ، وَ
الْوَلَايَةِ، وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ ءٍ مَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ يَوْمَ
الْغَدِيرِ.
از فضیل نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمودند: اسلام بر
پنج پايه استوار شده است: نماز، و زكات، و روزه، و حجّ، و ولايت، و برای چيزی
فریاد زده نشد، آنچنان که در روز غدير برای ولايت فریاد زده شد.
بحار الأنوار، ج 65، ص332، ح8؛ الكافي، ج 2، ص21، ح8.
روز نالۀ شيطان
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیهما السلام)، عَنْ أَبِيهِ(علیه السلام):
إِنَّ إِبْلِيسَ عَدُوُّ اللَّهِ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ: يَوْمَ لُعِنَ، وَ
يَوْمَ أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ، وَ يَوْمَ بُعِثَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و
آله)، وَ يَوْمَ الْغَدِيرِ.
از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت است از پدرشان حضرت امام محمّد
باقر(علیه السلام) كه فرمودند: همانا شيطان دشمن خدا، چهار بار ناله كرد: روزى
كه مورد لعن خدا واقعشد، و روزى كه به زمين هُبوط كرد، و روزى كه پيامبر
اكرم(صلی الله علیه و آله) مبعوث شدند، و روز عيد غدير.
بحار الأنوار، ج 37، ص121، ح13؛ قرب الإسناد، ص9، ح30.
معنی مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ
عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ
عَلِيٍّ(علیهما السلام)، عَنْ قَوْلِ النَّبِيِّ(صلی الله علیه و آله): «مَنْ
كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»؟ فَقَالَ: يَا أَبَا سَعِيدٍ! تَسْأَلُ
عَنْ مِثْلِ هَذَا؟ عَلَّمَهُمْ أَنَّهُ يَقُومُ فِيهِمْ مَقَامَهُ.
از ابان بن تغلب نقل است که گفت: از حضرت ابا جعفر، امام محمّد باقر(علیه
السلام) در بارۀ فرمایش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله): «مَنْ كُنْتُ
مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»، پرسیدم، حضرت فرمودند: آیا چنین مطلبی سؤال می
پرسی؟ معنایش این است که آن حضرت، به مردم فهماند که در میان آن ها، فقط
علی(علیه السلام) جانشین او خواهد بود.
بحار الأنوار، ج 37، ص223، ح97؛ معاني الأخبار، ص66، ح2.
دعاهای پیامبر(صلی الله علیه و آله) در غدیرعَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ، عَنْ
أَبِيهِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: لَمَّا نَزَلَ جَبْرَئِيلُ
عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ
بِإِعْلَانِ أَمْرِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام): «يا أَيُّهَا
الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» إِلَى آخِرِ الْآيَةِ،
قَالَ: ...
فَقَالَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله): مَنْ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ
أَنْفُسِكُمْ؟ قَالَ: فَجَهَرُوا، فَقَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ
قَالَ لَهُمْ الثَّانِيَةَ، فَقَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ قَالَ
لَهُمْ الثَّالِثَةَ، فَقَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، فَأَخَذَ بِيَدِ
عَلِيٍّ(علیه السلام)، فَقَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ،
اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ انْصُرْ مَنْ
نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، فَإِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ، وَ
هُوَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ
مِنْ بَعْدِي.
از حنان بن سدیر نقل است که پدرش گفت: حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام)
فرمودند: هنگامی که جبرئیل در حجّة الوداع برای اعلان امر ولایت علی بن ابی
طالب(علیه السلام)، آیۀ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ
مِنْ رَبِّكَ»، تا آخرش را بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل کرد، پس
فرمودند: چه کسی به شما از خودتان سزاوارتر است؟ مردم با صدای بلند گفتند: خدا
و رسولش، پس بار دوّم پرسیدند، و مردم گفتند: خدا و رسولش، سپس برای بار سوّم
پرسیدند، و مردم گفتند: خدا و رسولش، آنگاه دست علی(علیه السلام) را گرفتند و
فرمودند: هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست، خدایا! دوستدار او را دوست
بدار، و با دشمنش دشمن باش، و یاری دهنده اش را یاری نما، هر که او را خوار کند
را خوار نما، زیرا او از من است و من از اویم، او برای من به منزلۀ هارون برای
موسی است، مگر اینکه دیگر پیامبری پس از من نمی باشد.
بحار الأنوار، ج 37، ص139، ح32؛ تفسير العياشي، ج 1، ص332، ح153
غدیر در کلام امام هادی (علیه السلام)
مولای ما، حضرت هادى(علیه السلام) به ابو اسحاق فرمودند: و روز غدير که پيامبر
اكرم(صلی الله علیه و آله) برادرشان على(علیه السلام) را به عنوان علَم و
پيشواى بعد از خود برای مردم نصب نمودند، ابو اسحاق گفت: عرض كردم: راست
فرمودید، فدايتان شوم! من برای همين به زيارت و ديدار شما آمده ام، و گواهى مى
دهم كه شما حجّت خدا بر مردم هستید.
حضرت آیت الله امام خامنه ای: یاد امام باقر(علیه السلام)، یعنی یاد سر برآوردن
حیات دوبارهی جریان اصیل اسلامی در مقابلهی با تحریفها و مسخهائی که انجام
گرفته بود. 1388/09/04
بالاتر از ایثار جان
حضرت آیتالله امام خامنهای:اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلی از
راهها برای ما باز میشود. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است.
حضرت ابراهیم علیهالسلام در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛
آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار به او داده بود.
۱۳۸۹/۰۸/۲۶
حضرت آیتالله امام خامنهای:
انسان ۲۵۰ ساله | امام هادی علیهالسلام و جنگ روانی علیه خلیفه قدرتمند
امام هادی علیهالسلام با دیدِ یک انسان مبارز به دربارِ متوکّل رفت و مجلسِ
شراب او را به مجلس معنویت تبدیل کرد. یعنی او را مغلوب کرد؛ به طوری که در
آخرِ حرفهایش، متوکّل برای حضرت عطر آورد و او را با احترام بدرقه کرد.
در مبارزهای که شروع کنندهی آن، خلیفهای تندخو و قدرتمند بود، امام هادی دست
به یک جنگ روانی زد؛ مبارزهای که در آن نیزه و شمشیر کاربُرد ندارد. ۱۳۸۰/۶/۳۰
بزرگترین عید، برترین تبیین
حضرت آیتالله امام خامنهای: «در روز عید غدیر، پرتوی از ولایت خدا در میان
مردم تجسّم پیدا کرد و دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً
ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰
یاامیرالمؤمنین
حضرت آیتالله امام خامنهای: «در روز عید غدیر،پرتوی از ولایت خدا در میان
مردم تجسّم پیدا کرد و دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً
ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰
حضرت آیتالله امام خامنهای: «امیرالمؤمنین، آن زبان صادق، آن بیان ناطق
عنالله در موارد متعدّدی در مقابل مخالفین خودش، به ماجرای غدیر احتجاج کرده؛
از جمله امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در صفّین یک خطبهای برای
اصحاب خودشان میخوانند و آنجا شرح میدهند حادثهی غدیر را و میگویند پیغمبر
این جور گفت و این جور ایستاد و مانند اینها، بعد گفت «قُم یا عَلیّ»، علی
جان بلند شو؛ من بلند شدم، دست من را گرفت و گفت که خدا ولیّ ما است، من را
ولیّ شما قرار داده و هر کسی که من ولیّ او و مولای او هستم، این علی مولای او
است.» ۱۴۰۰/۰۵/۰۶
موضوع : امام خامنه ای: باید درس بگیریم از امیرالمؤمنین ...,قرآن کریم,ائمه اطهار (علیهم السلام),شهداء,شهدای مدافع حرم,شهدای دفاع مقدس,ظهور امام زمان(عج),ولایت فقیه,انقلاب اسلامی ایران,
برچسب ها : سوره بقره,تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم,عید سعید غدیر خم,تفسیر نور,حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام, امام جعفر صادق (علیه السلام),امام محمّد باقر(علیه السلام),عيد غدير, شيطان,دشمن خدا,ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام),رسول خدا(صلی الله علیه و آله),غدیر,امام هادی (علیه السلام),پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله),قرآن,امام خامنهای,عید قربان,حضرت ابراهیم علیهالسلام,جنگ روانی,تبیین,سید محمد حسینی بهشتی,شهید بهشتی,شهید همت,شهید چمران,شهید مهدی زین الدین,خون شهيدان,مهدی موعود (عج),تفکر عاشورایی,شبیخون فرهنگی,شهید مدافع حرم,شهید عباس دانشگر,ناموس شیعه,ناموس,شیعه,شهید سید حمید تقوی فر,شهید مرتضی حسینپور شلمانی,حسین قمی,شهید محمد هادی ذوالفقاری,عراق,ولی فقیه,مردم ایران,حجاب,امام زمان (عج),حضرت زهرا (س),یا زهرا سلام الله علیها,ظهور,امام خامنه ای,
امتیاز : 4 |
نظر شما :
1 2
3 4
5 6
+ نوشته شده در دوشنبه 26 تير 1402ساعت 8:24 توسط بنده خدا | تعداد بازديد : 47 |
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
*****************
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۴ تا ۱۰۷
قد جاءکم بصائر من ربکم فمن اءبصر فلنفسه و من عمى فعلیها و ما اءنا علیکم بحفیظ (۱۰۴)
و کذلک نصرف الایات و لیقولوا درست و لنبینه لقوم یعلمون (۱۰۵)
اتبع ما اءوحى إ لیک من ربک لا إ له إ لا هو و اءعرض عن المشرکین (۱۰۶)
و لو شاء الله ما اءشرکوا و ما جعلناک علیهم حفیظا و ما اءنت علیهم بوکیل (۱۰۷)
ترجمه :
۱۰۴ - دلائل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد، کسى که (بوسیله آن حق را) ببیند به سود خود اوست و کسى که از دیدن آن چشم بپوشد به زیان خود اوست ، و من شما را اجبار نمیکنم .
۱۰۵ - و این چنین آیات را در شکلهاى گوناگون بیان مى داریم بگذار آنها بگویند تو درس خوانده اى (و آنها را از دگرى آموخته اى ) هدف ما این است که آنرا براى کسانى که علم و آگاهى دارند روشن سازیم .
۱۰۶ - از آنچه از طرف پروردگارت بر تو وحى شده پیروى کن ، هیچ معبودى جز او نیست ، و از مشرکان روى بگردان .
۱۰۷ - اگر خدا مى خواست (همه به اجبار ایمان مى آوردند و هیچ یک ) مشرک نمى شدند و ما تو را مسئول (اعمال ) آنها قرار ندادیم و وظیفه ندارى آنها را مجبور (به ایمان ) سازى .
تفسیر
وظیفه تو اجبار کردن نیست
این آیات در حقیقت یک نوع خلاصه و نتیجه گیرى از آیات گذشته است . نخست مى گوید: دلائل و نشانه هاى روشن در زمینه توحید و خداشناسى و نفى هر گونه شرک که مایه بصیرت و بینائى است براى شما آمد (قد جائکم بصائر من ربکم ).
بصائر جمع بصیرة از ماده بصر به معنى دیدن است ، ولى معمولا در بینش فکرى و عقلانى به کار برده مى شود، و گاهى به تمام امورى که باعث درک و فهم مطلب است ، اطلاق مى گردد، و در آیه فوق به معنى دلیل و شاهد و گواه آمده است و مجموعه دلائلى را که در آیات گذشته در زمینه خداشناسى گفته شد در بر مى گیرد بلکه مجموع قرآن در آن داخل است .
سپس براى اینکه روشن سازد این دلائل به قدر کافى حقیقت را آشکار مى سازد و جنبه منطقى دارد، مى گوید: آنهائى که به وسیله این دلائل چهره حقیقت را بنگرند به سود خود گام برداشته اند، و آنها که همچون نابینایان از مشاهده آن خود را محروم سازند به زیان خود عمل کرده اند (فمن ابصر فلنفسه و من عمى فعلیها).
و در پایان آیه از زبان پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى گوید: من نگاهبان و حافظ شما نیستم (و ما انا علیکم بحفیظ).
در اینکه منظور از این جمله چیست ، مفسران دو احتمال داده اند، نخست اینکه من حافظ اعمال و مراقب و مسئول کارهاى شما نیستم ، بلکه خداوند همه را نگاهدارى مى کند و پاداش و کیفر هر کس را خواهد داد، وظیفه من تنها ابلاغ رسالت و تلاش و کوشش هر چه بیشتر در راه هدایت مردم است .
دیگر اینکه : من مامور و نگاهبان شما نیستیم ، که با جبر و زور شما را به ایمان دعوت کنم ، بلکه تنها وظیفه من بیان منطقى حقایق است و تصمیم نهائى با خود شما است .
و مانعى ندارد که هر دو معنى از این کلمه ، اراده شود.
در آیه بعد براى تاکید این موضوع که تصمیم نهائى در انتخاب راه حق و باطل با خود مردم است ، مى گوید: این چنین ما آیات و دلائل را در شکلهاى گوناگون و قیافه هاى مختلف بیان کردیم (و کذلک نصرف الایات ).
ولى جمعى به مخالفت برخاستند و بدون مطالعه و هیچگونه دلیل ، گفتند این درسها را از دیگران (از یهود و نصارى و کتابهاى آنها) فرا گرفته اى (و لیقولوا درست ).
ولى جمع دیگرى که آمادگى پذیرش حق را دارند، و صاحب بصیرتند و عالم و آگاهند، بوسیله آن چهره حقیقت را مى بینند و مى پذیرند (ولنبینه لقوم یعلمون ).
تهمت به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از نظر فراگیرى تعلیماتش از یهود و نصارى ، مطلبى است که بارها از طرف مشرکان عنوان شد و هنوز هم مخالفان لجوج آن را تعقیب مى کنند: در حالى که اصولا در محیط جزیره عربستان ، درس و مکتب و علمى نبود که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آن را فرا گیرد، و مسافرتهاى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به خارج شبه جزیره به قدرى کوتاه بود که جاى این گونه احتمال ندارد معلومات یهود و مسیحیان ساکن محیط حجاز نیز به قدرى ناچیز و آمیخته با خرافات بود که اصلا قابل مقایسه با قرآن و تعلیمات پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نبود، توضیح بیشتر درباره این موضوع را در ذیل آیه 103 سوره نحل به خواست خدا خاطر نشان خواهیم ساخت .
سپس وظیفه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را در برابر لجاجتها و کینه توزیها و تهمتهاى مخالفان ، مشخص ساخته ، مى گوید: وظیفه تو آن است که از آنچه از طرف پروردگار بر تو وحى مى شود، پیروى کنى ، خدائى که هیچ معبودى جز او نیست (اتبع ما اوحى الیک من ربک لا اله الاهو).
و نیز وظیفه تو این است که به مشرکان و نسبتهاى ناروا و سخنان بى اساس آنها اعتنا نکنى (و اعرض عن المشرکین ).
در حقیقت این آیه یکنوع دلدارى و تقویت روحیه نسبت به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است ، که در برابر اینگونه مخالفان در عزم راسخ و آهنینش کمترین سستى حاصل نشود.
از آنچه گفتیم به خوبى روشن مى شود که جمله و اعرض عن المشرکین (از مشرکان روى بگردان و به آنها اعتنا نکن ) هیچگونه منافاتى با دستور دعوت آنها به سوى اسلام و یا جهاد در برابر آنان ندارد، بلکه منظور این است که به سخنان بى اساس و تهمتهاى آنها، اعتنا نکند و در راه خویش ، ثابت قدم بماند.
در آخرین آیه مورد بحث بار دیگر این حقیقت را تایید مى کند که خداوند نمى خواهد آنها را به اجبار وادار به ایمان سازد و اگر مى خواست همگى ایمان مى آوردند و هیچکس مشرک نمیشد (و لوشاء الله ما اشرکوا)
و نیز تاکید مى کند تو مسئول اعمال آنها نیستى و براى اجبار آنها به ایمان ، مبعوث نشده اى (و ما جعلناک علیهم حفیظا).
همانطور که تو وظیفه ندارى آنها را به اجبار به کار خیر دعوت کنى (و ما انت علیهم بوکیل ).
تفاوت حفیظ و وکیل در این است که حفیظ به کسى مى گویند که از شخص یا چیزى مراقبت کرده و او را از زیان و ضرر حفظ مى کند، اما وکیل به کسى مى گویند که براى جلب منافع براى کسى تلاش و کوشش مى نماید.
شاید نیاز به تذکر ندارد که نفى این دو صفت (حفیظ و وکیل ) از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به معنى نفى اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است و گر نه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از طریق تبلیغ و دعوت به کارهاى خیر و ترک کارهاى شر این دو وظیفه را در مورد آنها به صورت اختیارى انجام مى دهد.
لحن این آیات از این نظر بسیار قابل ملاحظه است که ایمان به خدا و مبانى اسلام هیچگونه جنبه تحمیلى نمى تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق و استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروى کند، زیرا ایمان اجبارى ارزشى ندارد مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.
قرآن بارها در آیات مختلف روى این حقیقت تاکید کرده و بیگانگى اسلام را از اعمال خشونت بارى همانند اعمال کلیسا در قرون وسطى و محکمه تفتیش
عقائد و امثال آن اعلام مى دارد. و بخواست خدا در آغاز سوره برائة علل سخت گیرى اسلام در برابر مشرکان مورد بحث قرار مى گیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۰۸
و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک زینا لکل اءمة عملهم ثم إلى ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون (۱۰۸)
ترجمه :
۱۰۸ - (معبود) کسانى را که غیر خدا را مى خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روى ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین براى هر امتى عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت آنها به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مى کردند آگاه مى سازد (و پاداش و کیفر مى دهد.
تفسیر
به دنبال بحثى که در باره منطقى بودن تعلیمات اسلام و لزوم دعوت از راه استدلال ، نه از راه اجبار، در آیات قبل گذشت ، در این آیه تاکید مى کند که هیچگاه بتها و معبودهاى مشرکان را دشنام ندهید، زیرا این عمل سبب مى شود که آنها نیز نسبت به ساحت قدس خداوند همین کار را از روى ظلم و ستم و جهل و نادانى انجام دهند(و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبواالله عدوا بغیر علم ).
به طورى که از بعضى روایات استفاده مى شود جمعى از مؤ منان بر اثر ناراحتى شدید که از مساله بت پرستى داشتند، گاهى بتهاى مشرکان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام مى دادند، قرآن صریحا از این موضوع ، نهى کرد و رعایت اصول ادب و عفت و نزاکت در بیان را، حتى در برابر خرافى ترین و بدترین ادیان ، لازم مى شمارد.
دلیل این موضوع ، روشن است ، زیرا با دشنام و ناسزا نمى توان کسى را از مسیر غلط باز داشت ، بلکه به عکس ، تعصب شدید آمیخته با جهالت که در اینگونه افراد است ، سبب مى شود که به اصطلاح روى دنده لجاجت افتاده ، در آئین باطل خود راسختر شوند، سهل است زبان به بدگوئى و توهین نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشایند، زیرا هر گروه و ملتى نسبت به عقائد و اعمال خود، تعصب دارد همانطور که قرآن در جمله بعد میگوید ما این چنین براى هر جمعیتى عملشان را زینت دادیم (کذلک زینا لکل امة عملهم ).
و در پایان آیه بازگشت همه آنها به سوى خدا است ، و به آنها خبر مى دهد که چه اعمالى انجام داده اند (ثم الى ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون ).
نکته ها
در اینجا به سه نکته باید توجه کرد:
۱ - در آیه فوق ، زینت دادن اعمال نیک و بد هر کس را در نظرش ، به خدا نسبت داده شده ، ممکن است این موضوع براى بعضى مایه تعجب گردد که مگر ممکن است خداوند عمل بد کسى را در نظرش زینت دهد؟!
پاسـخ این سؤال همان است که بارها گفته ایم که این گونه تعبیرات ، اشاره به خاصیت و اثر عمل است ، یعنى هنگامى که انسان کارى را به طور مکرر انجام دهد، کم کم قبح و زشتى آن در نظرش از بین مى رود، و حتى به صورت جالبى
جلوه گر مى شود، و از آنجا که علت العلل و مسبب الاسباب و آفریدگار هر چیز خدا است و همه تاثیرات به خدا منتهى مى شود این گونه آثار در زبان قرآن گاهى به او نسبت داده مى شود (دقت کنید).
و به تعبیر روشنتر جمله زینا لکل امة عملهم چنین معنى مى دهد که آنها را گرفتار نتیجه سوء اعمالشان کردیم ، تا آنجا که زشت در نظرشان زیبا جلوه کرد.
و از اینجا روشن مى شود اینکه در بعضى از آیات قرآن زینت دادن عمل به شیطان نسبت داده شده نیز منافاتى با این موضوع ندارد، زیرا شیطان آنها را وسوسه به انجام عمل زشت مى کند و آنها در برابر وسوسه هاى شیطان تسلیم مى شوند و سرانجام گرفتار عواقب شوم عمل خود مى گردند، و به تعبیر علمى ، سببیت از ناحیه خدا است اما ایجاد سبب بوسیله این افراد و وسوسه هاى شیطانى است (دقت کنید).
۲- در روایات اسلامى نیز منطق قرآن در باره ترک دشنام به گمراهان و منحرفان ، تعقیب شده و پیشوایان بزرگ اسلام به مسلمانان دستور داده اند همیشه روى منطق و استدلال تکیه کنند و به حربه بى حاصل دشنام نسبت به معتقدات مخالفان ، متوسل نشوند، در نهج البلاغه مى خوانیم که على (علیه السلام ) به جمعى از یارانش که پیروان معاویه را در ایام جنگ صفین دشنام مى دادند مى فرماید: انى اکره لکم ان تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فى القول و ابلغ فى العذر.
من خوش ندارم که شما فحاش باشید، اگر شما به جاى دشنام ، اعمال آنها را برشمرید و حالات آنها را متذکر شوید (و روى اعمالشان تجزیه و تحلیل نمائید) به حق و راستى نزدیکتر است و براى اتمام حجت بهتر.
۳ - گاهى ایراد مى شود که چگونه ممکن است بت پرستان نسبت به خدا بدگوئى کنند در حالى که آنها غالبا اعتقاد به الله (خدا) داشتند و بت را شفیع بر درگاه او میدانستند؟
ولى اگر ما در وضع عوام لجوج و متعصب دقت کنیم خواهیم دید که این موضوع چندان تعجب ندارداین گونه افراد هنگامى که ناراحت شوند، سعى دارند طرف را به هر قیمتى که شده است ناراحت کنند، حتى اگر از طریق بدگوئى به معتقدات مشترک طرفین باشد آلوسى دانشمند معروف سنى ، در تفسیر روح المعانى نقل مى کند که بعضى از عوام جاهل هنگامى مشاهده کرد بعضى از شیعیان ، سب شیخین مى کند، ناراحت شد و شروع به اهانت به مقام على (علیه السلام ) کرد، هنگامى که از او سؤ ال کردند چرا به على (علیه السلام ) که مورد احترام تو است اهانت مى کنى ؟ گفت : من مى خواستم شیعه ها را ناراحت کنم زیرا هیچ چیز را ناراحت کننده تر از این موضوع براى آنها ندیدم !، و بعد او را به توبه از این عمل وادار ساختند.
منبع ادامه ...:
https://t.me/fazylatha
http://islamicworld.ir/fa/
هر حرفی را نباید بازگو کرد...
حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام
لا تُحَدِّثْ إِلَّا عَنْ ثِقَةٍ فَتَکُونَ کَاذِبا وَ الکِذبُ ذُلٌّ
جز افراد مورد اطمینان از کسی مطلبی نقل نکن که در غیر اینصورت دروغگو خواهی بود، و دروغ ذلّت است.
«تحف العقول عن آل الرسول صلّی الله علیه وآله» ص ۷۹
*****************
مؤمنانی که مرتبهشان از صحابه بالاتر است
*****************
فرمانده کل سپاه پاسداران:
تنها راه باقی مانده برای دشمن فضای مجازی و نفوذ به ذهن هاست و دشمن هنوز در این عرصه دارای قدرت است و ایمان و آگاهی جوانان ما را هدف گرفته است و نقش روحانیان و دغدغهمندان انقلاب در قلب این میدان تعیین می شود و همه افرادی که مشعلهای علم را بلند کردهاند مسئول هستند که دل ها را مستحکم و جوانان را نسبت به همه حقایق و واقعیتها آگاه کنند.
دشمن، تغییر جغرافیا داده است/ کسانی که دنبال فروپاشی ایران بودند خود گرفتار فروپاشی شدند
شهید جمال خانی مقدم 20 تیرماه 1342 در شهرستان یزد به دنیا آمد. او در وصیت نامه خود چنین مینویسد: «مقید به فرایض دینى خود باشید جاذبه و دافعه على(ع) را در پیشبرد این انقلاب سرلوحه برنامههاى خود قرار بدهید از دو دستگى و نفاق بپرهیزید که سلاح شیطان است ...»
بخشی از وصیت نامه شهید محمد برخور:
(شهادت: بیست و دوم تیرماه ۱۳۶۶، در شلمچه)
همیشه گوش به فرمان امام امت باشید
با عرض ادب به پیشگاه مقدس امام زمان (عج) و نائب بر حق اش، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی و درود بر ارواح پرفتوح شهیدان صدر اسلام تا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و با سلام و درود بر معلولین و مجروحین و امت شهیدپرور و با سلام به پدر و مادر بزرگوارم که حق زیادی بر گردن این بنده حقیر دارند.
لازم دانستم مطالبی را متذکر شوم چرا که شاید بنده هم لیاقت شهادت و جان دادن در راه خدا پیدا کردم.ای امت شهیدپرور و همیشه در صحنه که با کمک های بی دریغ خود، جبهه ها را گرم نگه داشته اید، همیشه گوش به فرمان امام امت باشید و رهنمودهای او را مدنظر و آویزه گوش خود قرار دهید.
نابودی منافقین
نکند خدای ناکرده روزی از خط امام فاصله بگیرید که آن روز دشمن خوشحال خواهد شد. پس تا پیروزی نهایی مستضعفین و آمریکای جنایتکار و شوروی جهان خوار به رزم بی امان خود ادامه دهید و به منافقین و ایادی داخلی شان که هدفی جز ضربه زدن به اسلام و انقلاب اسلامی ندارند، مجال و فرصت ندهید و تا نابودی آن ها سلاح خود را بر زمین نگذارید؛ و درضمن شما خواهران و برادران بزرگوار نیز از دولت جمهوری اسلامی که درگیر جنگ است، توقع بی جا نداشته باشید.
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
التماس دعا
موضوع :
امام خامنه ای: باید درس بگیریم از امیرالمؤمنین ...,
قرآن کریم,
ائمه اطهار (علیهم السلام),
شهداء,
شهدای مدافع حرم,
شهدای دفاع مقدس,
ظهور امام زمان(عج),
ولایت فقیه,
انقلاب اسلامی ایران,
برچسب ها :
تفسیر سوره مبارکه انعام,
تفسیر,
سوره مبارکه انعام,
سوره انعام,
تفسیر قرآن,
هر حرفی را نباید بازگو کرد,
مومنان,
صحابه,
تنها راه,
دشمن,
فضای مجازی,
نفوذ,
ذهن,
گوش به فرمان,
امام امت,
نابودی منافقین,
ماه صفر,
یا زهرا سلام الله علیها,
ظهور,
امام خامنه ای,
امتیاز : 3 |
نظر شما :
1 2
3 4
5 6
+ نوشته شده در شنبه 25 شهريور 1402ساعت 4:59 توسط بنده خدا | تعداد بازديد : 49 |
|