تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

تفسیر سوره مبارکه بقره آیات ۱۰۴ و ۱۰۵ ... | دستاویز به دشمن ندهید؟ ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

**************

تفسیر سوره مبارکه بقره آیات ۱۰۴ و ۱۰۵

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿١٠٤﴾

مَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَلا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَاللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ﴿١٠٥﴾

ای افراد باایمان! (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن می‌کنید) نگویید: «راعنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنی «ما را مهلت بده!»، و هم به معنی «ما را تحمیق کن!» می‌باشد؛ و دستاویزی برای دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده می‌شود) بشنوید! و برای کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکی است.﴿104﴾

کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد ، اختصاص می‌دهد؛ و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.﴿105﴾

سوره مبارکه بقره آیات ۱۰۴ و ۱۰۵

شأن نزول:
ابن عباس مفسر معروف نقل مى کند: مسلمانان صدر اسلام هنگامى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) مشغول سخن گفتن بود و بیان آیات و احکام الهى مى کرد گاهى از او مى خواستند کمى با تأنّى سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درک کنند، و سؤالات و خواسته هاى خود را نیز مطرح نمایند، براى این درخواست جمله راعنا که از ماده الرعى به معنى مهلت دادن است، به کار مى بردند.
ولى یهود همین کلمه راعنا را از ماده الرُّعونة که به معنى کودنى و حماقت است استعمال مى کردند (در صورت اول مفهومش این است به ما مهلت بده ولى در صورت دوم این است که ما را تحمیق کن !).
یعنى براى یهود دستاویزى پیدا شده بود که با استفاده از همان جمله اى که مسلمانان مى گفتند، پیامبر یا مسلمانان را استهزاء کنند.
نخستین آیه فوق نازل شد و براى جلوگیرى از این سوء استفاده، به مؤمنان دستور داد به جاى جمله راعنا ، جمله انظرنا را به کار برند که همان مفهوم را مى رساند، و دستاویزى براى دشمن لجوج نیست.
بعضى دیگر از مفسران گفته اند: جمله راعنا در لغت یهود یک نوع دشنام بود و مفهومش این بود بشنو که هرگز نشنوى این جمله را تکرار مى کردند و مى خندیدند!.
بعضى از مفسران نیز نقل کرده اند: یهود به جاى راعنا ، راعینا مى گفتند که معنیش چوپان مدند.
این شأن نزول ها با هم تضادى ندارد و ممکن است همه صحیح باشد.

تفسیر:
دستاویز به دشمن ندهید؟
با توجه به آنچه در شأن نزول گفته شد، نخستین آیه مورد بحث مى گوید: اى کسانى که ایمان آورده اید (هنگامى که از پیامبر تقاضاى مهلت براى درک آیات قرآن مى کنید) نگوئید: راعنا، بگوئید: انظرنا که همان مفهوم را داا است، و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را مخاطب قرار مى دادند و از این راه استهزاء مى کررد و دستاویزى براى دشمن نیست (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا).
و آنچه به شما دستور داده مى شود بشنوید، و براى کافران و استهزاءکنندگان عذاب دردناکى است (وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ).
از این آیه به خوبى استفاده مى شود مسلمانان باید در برنامه هاى خود مراقب باشند هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتى از یک جمله کوتاه که ممکن است سوژه اى براى سوء استفاده دشمنان گردد، احتراز جویند، قرآن با صراحت براى جلوگیرى از سوء استفاده مخالفان، به مؤمنان توصیه مى کند: حتى از گفتن یک کلمه مشترک که ممکن است دشمن از آن معنى دیگرى قصد کند و به تضعیف روحیه مؤمنان بپردازد، پرهیز کنند، دامنه سخن و تعبیر وسیع است، چه لزومى دارد انسان جمله اى را به کار برد که قابل تحریف و سخریه دشمن باشد.
وقتى اسلام تا این اندازه اجازه نمى دهد بهانه به دست دشمنان داده شود، تکلیف مسلمانان در مسائل بزرگ تر، و بزرگ تر روشن است، هم اکنون گاهى اعمالى از ما سر مى زند که از سوى دشمنان داخلى، یا محافل بین المللى سبب تفسیرهاى سوء و بهره گیرى بلندگوهاى تبلیغاتى آنان مى شود، وظیفه ما این است: از این کارها جداً بپرهیزیم و بى جهت بهانه به دست این مفسدان داخلى و خارجى ندهیم.
این نکته نیز، قابل توجه است که جمله راعنا ـ علاوه بر آنچه گفته شد ـ خالى از یک نوع تعبیر غیر مؤدبانه نیست; زیرا راعنا از ماده مراعات (باب مفاعله) است و مفهومش این مى باشد تو ما را مراعات کن، تا ما هم تو را مراعات کنیم و چون این تعبیر (علاوه بر سوء استفاده هائى که یهود از آن مى کردند) دور از ادب بوده است، قرآن مسلمانان را از آن نهى کرده.

آیه بعد، پرده از روى کینه توزى و عداوت گروه مشرکان و گروه اهل کتاب نسبت به مؤمنان برداشته مى گوید: کافران اهل کتاب و همچنین مشرکان دوست ندارند خیر و برکتى از سوى خدا بر شما نازل گردد (ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْر مِنْ رَبِّکُمْ).
ولى این تنها آرزوئى بیش نیست; زیرا خداوند رحمت و خیر و برکت خویش را به هر کس بخواهد اختصاص مى دهد (وَ اللّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ).
و خداوند داراى بخشش و فضل عظیم است (وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ).
آرى دشمنان از شدت کینه توزى و حسادت، حاضر نبودند این افتخار و موهبت را بر مسلمانان ببینند که پیامبرى بزرگ، صاحب یک کتاب آسمانى با عظمت از سوى خداوند بر آنها مبعوث گردد، ولى مگر مى توان جلو فضل و رحمت خدا را گرفت؟!

نکته:
مفهوم دقیق یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا
در بیش از ۸٠ مورد از قرآن مجید، این خطاب افتخارآمیز و روح پرور دیده مى شود و آیه فوق، نخستین آیه اى است که با این خطاب در آن برخورد مى کنیم:
جالب این که: این تعبیر منحصراً در آیاتى است که در مدینه نازل شده و در آیات مکّى اثرى از آن نیست، شاید به این دلیل که با هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله)به مدینه وضع مسلمانان تثبیت شد، به صورت یک جمعیت ثابت و صاحب نفوذ در آمدند و از پراکندگى نجات یافتند، لذا خداوند آنها را با جمله یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا مخاطب قرار داده است.
این تعبیر ضمناً نکته دیگرى در بر دارد و آن این است: حال که شما ایمان آورده اید، در برابر حق تسلیم شده اید، و با خداى خود پیمان اطاعت بسته اید، باید به مقتضاى این پیمان، به دستورهائى که پشت سر این جمله مى آید عمل کنید، و به تعبیر دیگر، ایمان شما ایجاب مى کند این دستورات را به کار بندید.
قابل توجه این که: در بسیارى از کتب اسلامى، از جمله منابع اهل تسنن، از پیامبر (صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده است: ما أَنْزَلَ اللّهُ آیَةً فِیها یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِلاّ وَ عَلِیٌّ(علیه السلام) رَأْسُها وَ أَمِیرُها: خداوند در هیچ موردى از قرآن آیه اى که یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا در آن باشد نازل نکرده مگر آن که على(علیه السلام) رئیس آن و امیر آن است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

**************

 

بخش فیلم

*****

التماس دعا

موضوع : قرآن کریم,ائمه اطهار (علیهم السلام),ظهور امام زمان(عج),
برچسب ها : تفسیر سوره مبارکه بقره آیات ۱۰۴ و ۱۰۵,تفسیر سوره مبارکه بقره,,سوره مبارکه بقره,تفسیر,سوره بقره,تفسیر سوره بقره,افراد باایمان,پیغمبر,درک آیات قرآن,راعنا,انظرنا,مهلت,تحمیق,دستاویز,دشمنان,دستور,کافران,استهزاکنندگان,عذاب دردناک,عذاب,دردناک,کافران,اهل کتاب,مشرکان,خداوند,خیر و برکت,برکت,خیر,نازل,صاحب فضل بزرگ,صاحب,فضل,بزرگ,شأن نزول,ابن عباس,مسلمانان,صدر اسلام,مسلمان صدر اسلام,پیامبر (صلى الله علیه وآله),آیات,احکام الهی,احکام,کودن,یهود,حماقت,دشمن لجوج,دشمن,لجوج,دشنام,مراقب,تحریف,سخریه,اسلام,تکلیف مسلمانان,دشمنان داخل,محافل بین المللى,بلندگوهاى تبلیغاتى,مفسدان داخلى,خارجى,کینه توز,کینه,حسادت,کتب اسلامى,منابع اهل تسنن,امام على (علیه السلام),
امتیاز : 3 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در جمعه 10 بهمن 1399ساعت 2:52 توسط بنده خدا | تعداد بازديد : 121 | |

تفسیر سوره مبارکه بقره آیات ۱۰۶ و ۱۰۷ ... | تبلیغات سوء یهود بر ضد مسلمانان ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

**************

تفسیر سوره مبارکه بقره آیات ۱۰۶ و ۱۰۷

۞ مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
هر (حکم و) آیه اى را نسخ کنیم، و یا (نسخ) آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را مى آوریم. آیا نمى دانستى که خداوند بر هر چیزى تواناست؟!
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ
آیا نمى دانستى که حکومت آسمانها و زمین، تنها از آن خداست؟! (و مى تواند هرگونه تغییر و تبدیلى در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، سرپرست و یاورى براى شما نیست. (و اوست که مصلحت شما را مى داند).
سوره مبارکه بقره آیات ۱۰۶و ۱۰۷

هدف از نسخ
باز در این آیات، سخن از تبلیغات سوء یهود بر ضد مسلمانان است.
آنها گاه به مسلمانان مى گفتند: دین، دین یهود است و قبله، قبله یهود، و لذا پیامبر شما به سوى قبله ما (بیت المقدس) نماز مى خواند، اما هنگامى که حکم قبله تغییر یافت و طبق آیه ۱۴۴ همین سوره، مسلمانان موظف شدند به سوى کعبه نماز بگذارند، این دستاویز از یهود گرفته شد، آنها نغمه تازه اى ساز کرده گفتند:
اگر قبله اولى صحیح بود، پس دستور دوم چیست؟ و اگر دستور دوم صحیح است، اعمال گذشته شما باطل است!
قرآن در این آیات به ایرادهاى آنها پاسخ مى گوید و قلوب مؤمنان را روشن مى سازد.
مى گوید: هر حکمى را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم بهتر از آن یا همانندش را جانشین آن مى سازیم (ما نَنْسَخْ مِنْ آیَة أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْر مِنْها أَوْ مِثْلِها).
و این براى خداوند آسان است آیا نمى دانى که خدا بر همه چیز قادر است (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ).
آیا نمى دانى حکومت آسمان ها و زمین از آن خدا است (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ).
او حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلى در احکامش طبق مصالح بدهد، و او نسبت به مصالح بندگانش، از همه آگاه تر و بصیرتر است.
و آیا نمى دانى که جز خدا سرپرست و یاورى براى شما نیست ؟ (وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا نَصیر).
در واقع جمله اول این آیه، اشاره به حاکمیت خدا در احکام، و قادر بودن او بر تشخیص همه مصالح بندگان است، زیرا آن کس که مالک آسمان ها و زمین است از اسرار آنها آگاه است و کسى که از اسرار آنها آگاه باشد، از اسرار و مصالح انسان که جزئى از اجزاء آنها است کاملاً آگاه خواهد بود، بنابراین نباید مؤمنان به حرف هاى نابه جاى افراد مغرض که در مسأله نسخ احکام تردید مى کنند، گوش فرا دهند .
و جمله دوم، هشدارى است به آنها که تکیه گاهى غیر از خدا براى خود انتخاب مى کنند، چرا که در جهان تکیه گاه واقعى جز او نیست.

نکته ها:
۱ ـ آیا نسخ در احکام جایز است؟
نسخ از نظر لغت، به معنى از بین بردن و زائل نمودن است، و در منطق شرع، تغییر دادن حکمى و جانشین ساختن حکمى دیگر به جاى آن است، به عنوان مثال:
۱ ـ مسلمانان بعد از هجرت به مدینه، مدت شانزده ماه به سوى بیت المقدس نماز مى خواندند، پس از آن دستور تغییر قبله صادر شد، و موظف شدند هنگام نماز رو به سوى کعبه کنند.
۲ ـ در سوره نساء آیه ۱۵ درباره مجازات زنان زناکار، دستور داده شده که در صورت شهادت چهار شاهد، آنها را در خانه حبس کنند تا زمانى که مرگشان فرا رسد، یا خداوند راه دیگرى براى آنان مقرر دارد.
این آیه، به وسیله آیه دوم سوره نور نسخ شد، و در آن آیه مجازاتشان تبدیل به یکصد تازیانه گردید.
در اینجا ایراد معروفى است که به این صورت مطرح مى شود:
اگر حکم اول داراى مصلحتى بوده پس چرا نسخ شده؟
و اگر نبوده چرا از آغاز تشریع گردیده؟
و به تعبیر دیگر: چه مى شد از آغاز، حکم چنان تشریع مى گشت که احتیاجى به نسخ و تغییر نداشت؟
پاسخ این سؤال را دانشمندان اسلام از قدیم در کتب خود آورده اند، و حاصل آن با توضیحى از ما چنین است:
مى دانیم نیازهاى انسان گاه با تغییر زمان و شرائط محیط دگرگون مى شود، و گاه ثابت و بر قرار است، یک روز برنامه اى ضامن سعادت او است، ولى روز دیگر ممکن است بر اثر دگرگونى شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد.
یک روز داروئى براى بیمار فوق العاده مفید است و طبیب به آن دستور مى دهد.
اما روز دیگر به خاطر بهبودى نسبى بیمار، ممکن است این دارو حتى زیانبار باشد، لذا دستور قطع آن و جانشین ساختن داروى دیگر را مى دهد.
ممکن است درسى در این سال براى دانش آموزى سازنده باشد، اما همین درس براى سال آینده بى فایده، معلم آگاه باید برنامه را آن چنان تنظیم کند که سال به سال، دروس مورد نیاز شاگردان تدریس شود.
این مسأله مخصوصاً با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه ها روشن تر مى گردد، که در روند تکاملى انسان ها گاه برنامه اى مفید و سازنده است و گاه زیانبار و لازم التغییر، به خصوص در هنگام شروع انقلاب هاى اجتماعى و عقیدتى، لزوم دگرگونى برنامه ها در مقطع هاى مختلف زمانى روشن تر به نظر مى رسد.
البته نباید فراموش کرد اصول احکام الهى که پایه هاى اساسى را تشکیل مى دهد در همه جا یکسان است، هرگز اصل توحید یا عدالت اجتماعى و صدها حکم مانند آن، دگرگون نمى شود، تغییر در مسائل کوچک تر و دست دوم است.
این نکته را نیز نباید فراموش کرد که، ممکن است تکامل مذاهب به جائى برسد که آخرین مذهب به عنوان خاتم ادیان نازل گردد، به طورى که دگرگونى در احکام آن بعداً راه نیابد (شرح کامل این موضوع را در ذیل آیه ۴٠ احزاب در بحث خاتمیت به خواست خدا خواهیم آورد).
گر چه معروف است یهود، نسخ را به کلى منکرند و به همین دلیل دگرگونى قبله را بر مسلمانان ایراد مى گرفتند ولى، طبق منابع مذهبیشان ناچارند نسخ را بپذیرند.
چرا که طبق گفته تورات هنگامى که نوح(علیه السلام) از کشتى پیاده شد، خداوند همه حیوانات را بر او حلال کرد، ولى این حکم در شریعت موسى (علیه السلام) نسخ شد، و قسمتى از حیوانات تحریم گشت.
در تورات، سفر تکوین، فصل ۹، شماره ۳ مى خوانیم: و هر جنبنده اى که زندگى نماید براى تو طعام خواهد بود و همه را چون علف سبزه به شما دادم ولى عمومیت این حکم بعداً نسخ گردید.

۲ ـ منظور از آیه چیست؟
آیه در لغت، به معنى نشانه و علامت است و در قرآن در معانى گوناگونى به کار رفته از جمله:
۱ ـ فرازهاى قرآن که با نشانه هاى خاصى از هم تفکیک شده و به آیه معروف است چنان که در خود قرآن مى خوانیم: تِلْکَ آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ .
۲ ـ معجزات نیز به عنوان آیه معرفى شده، چنان که در مورد معجزه معروف موسى (علیه السلام) ید بیضاء مى خوانیم: وَ اضْمُمْ یَدَکَ إِلى جَناحِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوء آیَةً أُخْرى: دستت را در گریبان تا زیر بغل فرو بر، به هنگامى که خارج مى شود سفیدى و درخشندگى بى عیب و نقصى دارد و این معجزه دیگر است .
۳ ـ به معنى دلیل و نشانه خداشناسى و یا معاد نیز آمده، چنان که مى خوانیم: وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ وَ النَّهارَ آیَتَیْنِ: ما شب و روز را دو دلیل (براى شناسائى خدا) قرار دادیم .
و در مورد استدلال براى معاد مى فرماید: وَ مِنْ آیاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذی أَحْیاها لَمُحْیِ الْمَوْتى إِنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ: از نشانه هاى او این است که زمین را پژمرده و خاموش مى بینى اما هنگامى که آب (باران) بر آن فرو مى ریزیم به جنبش مى آید و گیاهان آن مى روید، همان کسى که زمین را زنده کرد مردگان را نیز زنده مى کند، او بر همه چیز قادر است .
۴ ـ به معنى اشیاء چشمگیر مانند بناهاى مرتفع و عالى، نیز آمده، چنان که مى خوانیم: أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ ریع آیَةً تَعْبَثُونَ: آیا در هر مکان مرتفعى بنائى مى سازید و در آن سر گرم مى شوید ؟
ولى روشن است این معانى گوناگون در واقع همه به یک قدر مشترک باز گشت مى کند و آن مفهوم نشانه است.
اما در آیات مورد بحث، که قرآن مى گوید: اگر آیه اى را نسخ کنیم همانند آن و یا بهتر از آن را خواهیم آورد، اشاره به احکام مى باشد، که اگر یکى نسخ گردد بهتر از آن نازل مى شود، و یا اگر معجزه یکى از پیامبران منسوخ گردد به پیامبر بعد معجزه اى گویاتر داده مى شود.
قابل توجه این که: در بعضى از روایات که در تفسیر آیه فوق وارد شده مى بینیم نسخ آیه به مرگ امام(علیه السلام) و جانشین شدن امام(علیه السلام) دیگر تفسیر شده است که البته به عنوان بیان یک مصداق است، نه براى محدود کردن مفهوم وسیع آیه.

۳ ـ تفسیر جمله نُنْسِها
جمله نُنْسِها که در آیات مورد بحث بر جمله نَنْسَخ عطف شده در اصل از ماده انساء به معنى تأخیر انداختن و یا حذف کردن و از اذهان بردن است.
اکنون این سؤال پیش مى آید مفهوم این جمله با در نظر گرفتن جمله نَنْسَخ چیست؟
در پاسخ مى گوئیم: منظور در اینجا این است: اگر ما آیه اى را نسخ کنیم و یا نسخ آن را طبق مصالحى به تأخیر بیندازیم در هر صورت بهتر از آن یا همانند آن را مى آوریم.
بنابراین جمله نَنْسَخ اشاره به نسخ در کوتاه مدت است و جمله نُنْسِها نسخ در دراز مدت (دقت کنید).
در اینجا بعضى احتمالات دیگر داده اند که در مقایسه با تفسیرى که گفتیم چندان قابل ملاحظه نیست.
۴ ـ تفسیر أَوْ مِثْلِها
سؤال دیگرى مطرح مى شود که منظور از أَوْ مِثْلِها چیست؟ اگر حکمى همانند حکم گذشته باشد که تغییر اولى بیهوده به نظر مى رسد، چه لزومى دارد چیزى را نسخ کنند و همانندش را جانشین آن سازند؟ باید ناسخ از منسوخ بهتر باشد تا نسخ قابل قبول گردد.
در پاسخ این سؤال باید گفت: منظور از مثل این است که حکم و قانونى را مى آوریم که در زمان بعد اثرش همانند قانون قبل در زمان گذشته باشد.
توضیح این که: ممکن است حکمى امروز داراى آثار و فوائدى باشد ولى فردا این آثار را از دست بدهد، در این صورت باید این حکم نسخ گردد و حکم جدیدى به جاى آن بنشیند که اگر از آن بهتر نباشد، لااقل آثارى را که حکم سابق در زمان گذشته داشت حکم جدید در این زمان داشته باشد، و به این ترتیب هیچ گونه ایرادى باقى نمى ماند.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

**************

 

بخش فیلم

*****

التماس دعا

موضوع : قرآن کریم,ائمه اطهار (علیهم السلام),ظهور امام زمان(عج),
برچسب ها : تفسیر سوره مبارکه بقره آیات ۱۰۶ و ۱۰۷, تفسیر سوره مبارکه بقره,تفسیر,تفسیر قرآن کریم,تفسیر قرآن,قرآن کریم,قرآن,حکم,آیه,نسخ,تأخیر,بهتر,همانند,خداوند,توانا,حکومت آسمانها و زمین,آسمان,زمین,حکومت,خدا,احکام,مصالح,سرپرست,یاور,مصلحت,یهود,تبلیغات سوء,آیات,مسلمانان,مسلمان,
امتیاز : 3 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در يکشنبه 12 بهمن 1399ساعت 0:36 توسط بنده خدا | تعداد بازديد : 126 | |

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ی ۱۰۸ ... | بهانه هاى بى اساس ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

*************

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ی ۱۰۸

أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَىٰ مِن قَبْلُ ۗ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ

آیا مى خواهید از پیامبر خود، همان تقاضا (ى نامعقولى) را بکنید که پیش از این، از موسى کردند؟! (و با این بهانه جویى ها، از ایمان آوردن سرباز زدند.) کسى که کفر را به جاى ایمان بپذیرد، به یقین از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است.
سوره مبارکه بقره آیه ی ۱۰۸

شأن نزول:
در کتب تفسیر، شأن نزول هائى براى این آیه ذکر کرده اند که از نظر نتیجه تقریباً همه یکسانند:
نخست این که از ابن عباس نقل شده، وهب بن زید و رافع بن حرمله نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده گفتند: از سوى خدا نامه اى به عنوان ما بیاور تا آن را قرائت کنیم، سپس ایمان بیاوریم! و یا نهرهائى براى ما جارى فرما تا از تو پیروى کنیم!.
بعضى دیگر گفته اند: گروهى از عرب از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)همان تقاضائى را کردند که یهود از موسى(علیه السلام) داشتند، گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان ده تا با چشم خود ببینیم و ایمان بیاوریم!
بعضى دیگر نوشته اند: آنها از پیامبر (صلى الله علیه وآله) تقاضا کردند براى آنان بتى از درخت مخصوص ذات انواط قرار دهد تا آن را پرستش کنند، همان گونه که جاهلان بنى اسرائیل به موسى(علیه السلام) گفتند: اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ: براى ما بتى قرار ده همان گونه که بت پرستان دارند !
آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر:
بهانه هاى بى اساس
گر چه این آیه خطاب به یهود نیست، بلکه مخاطب در آن گروهى از مسلمانان ضعیف الایمان و یا مشرکانند، ولى چنان که خواهیم دید، بى ارتباط با سر گذشت یهود نمى باشد.
شاید پس از ماجراى تغییر قبله بود که جمعى از مسلمانان و مشرکان بر اثر وسوسه یهود، تقاضاهاى بى مورد و نابجائى از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) کردند که نمونه هاى آن در بالا ذکر شد، خداوند بزرگ آنها را از چنین پرسش هائى نهى کرده مى فرماید: آیا شما مى خواهید از پیامبرتان همان تقاضاهاى نامعقول را بکنید که پیش از این از موسى کردند (و با این بهانه جوئى ها شانه از زیر بار ایمان خالى کنید) (أَمْ تُریدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسى مِنْ قَبْلُ).
و از آنجا که این کار، یک نوع مبادله ایمان با کفر است، در پایان آیه اضافه مى کند: کسى که کفر را به جاى ایمان بپذیرد، از راه مستقیم گمراه شده است (وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالإیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ).
اشتباه نشود اسلام هرگز از پرسش هاى علمى، سؤالات منطقى و همچنین تقاضاى معجزه براى پى بردن به حقانیت دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله)جلوگیرى نمى کند چرا که راه درک، فهم و ایمان همین ها است، ولى گروهى بودند که براى نرفتن زیر بار دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، سؤالات بى اساس و معجزات اقتراحى را بهانه قرار مى دادند، و با این که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به اندازه کافى دلیل و معجزه در اختیارشان قرار داده بود، هر یک از راه مى رسید پیشنهاد خارق عادت جدیدى مى کرد، در حالى که مى دانیم اعجاز و خارق عادات بازیچه این و آن نیست، به مقدارى لازم است که اطمینان به صدق گفته هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایجاد کند و گرنه پیامبر(صلى الله علیه وآله) یک خارق العاده گر نیست که گوشه اى بنشیند و هر کس بیاید و پیشنهاد معجزه اى مطابق میل و سلیقه خویش کند.
از این گذشته، گاهى تقاضاهاى نامعقولى همچون دیدن خدا با چشم، و یا ساختن بت مى کردند.
در واقع قرآن مى خواهد به مردم هشدار دهد که اگر شما دنبال چنین تقاضاى نامعقول بروید، بر سرتان همان خواهد آمد که بر سر قوم موسى(علیه السلام) آمد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

**************

 

http://yazahra313.rozblog.com/

بخش فیلم

*****

التماس دعا

موضوع : قرآن کریم,ائمه اطهار (علیهم السلام),ظهور امام زمان(عج),
برچسب ها : تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ی ۱۰۸,تفسیر سوره مبارکه بقره,سوره مبارکه بقره,سوره بقره,تفسیر,پیامبر,تقاضا,نامعقول,موسى,بهانه جویی,بهانه,ایمان,کفر,عقل و فطرت,عقل,فطرت,راه مستقیم,یقین,
امتیاز : 3 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در يکشنبه 12 بهمن 1399ساعت 2:57 توسط بنده خدا | تعداد بازديد : 129 | |


صفحه قبل 1 صفحه بعد